پروژه افسانه گل خندان گروه سنی 3 تا 6 سال

یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود، هیچکس نبود!
من روایتگر داستانی تو در تو هستم تا شما را با بخشی از دنیای کودکان و آموزش آشنا کنم. داستان من از کمد رختخوابهای خانه مادربزرگ شروع شد! وقتی که در فضای خالی بین رختخوابها و سقف کمد دراز میکشیدم و کتاب میخواندم یا رویابافی میکردم! یکی از کتابها، افسانههای صبحی بود. کتاب محبوب من! قصه “گلخندان” یکی از قصههایی بود که هر قسمتش برایم کلی هیجان داشت.
“یکی بود، یکی نبود! در روزگاران قدیم و در سرزمینی دوردست زن و شوهری با همدیگر زندگی میکردند. مرد تاجر بود و بسیار درستکار. روزی آتش در انبار تاجر افتاد و همه دارایی او از بین رفت. تاجر هرچه اندوخته داشت فروخت تا بتواند امانتهای مردم را که نزد او گرو بود، بازگرداند. مرد و زن در فقر و تنگدستی به خرابهای روی آوردند و بعد از سالها نداشتن فرزند، در این روزگار سخت و بیپناهی صاحب دختری شدند که نام او را گلخندان گذاشتند.
گلخندان دختری است با هدیههایی از جانب فرشتگان. مثل این که وقتی میخندد از دهانش گلِ خندان میریزد و وقتی گریه میکند از چشمانش مروارید غلطان میچکد. وقتی قدم برمیدارد زیر پای راستش یک خشت طلا و زیر پای چپش یک خشت نقره به جای میماند و هر صبحی که از خواب بیدار میشود، زیر سرش کیسهای پر از اشرفی است.
داستان، با ماجراهای گلخندان ادامه پیدا میکند. قصهای همراه با خوبیها و بدیها و عشق و نفرت و حادثه!”
یک روز که دنبال موضوعی برای پروژه ماه بودم یاد داستان “گلخندان” افتادم و به قابلیتهای اجرایی قصه فکر کردم. این قابلیتها برای وارد شدن به سرفصلهای موضوعی ما در “آکادمی هنر و ادبیات سرزمین آفتاب” بسیار مناسب بودند.
من و مربیها دور هم جمع شدیم و قصه را برای آنها روایت کردم. افسانهای از ایران زمین. با کلمات و ویژگیهای خاص سرزمینمان.
تصمیم گرفتیم که پروژه اصلی اجرای نمایش و ساخت صحنههای اصلی قصه باشد و کار مشترک بین همه گروههای سنی. جز گروه سنی 3 تا 4 سال که روش نمایشی دیگری را انتخاب کردند. متناسبسازی نوع فعالیتها با هرگروه سنی یکی از مهمترین بخشهای کار ماست.
مربیها قصه را برای کودکان تعریف کردند. در هر کلاس قصه و جزییات آن مرور میشد. سرفصلهایی که پروژه به آن وارد شد، به قرار زیر است:
- قصه و نمایش
- کتابسازی و تصویرسازی
- دوخت
- ما و جانوران
- سرزمین من
- عروسکسازی
- حجمسازی
“قصه و نمایش”
قصه و جزییات آن برای بچهها در چند مرحله تعریف شد. به بچهها تصاویر صحنههای نمایش نشان داده شد که عروسکها در آن به وسیله عروسکگردان حرکت میکنند. مربیها مقواها را در ابعاد بزرگ آماده کرده و ماکت اصلی کار را آماده کردند و انجام هر بخش کار به یک گروه محول شد. گروهی زمینه را رنگ زدند. گروهی صحنههای مختلف را تصویرسازی کردند و در جلسات مختلف تصویرسازیها با تکنیکهای نقاشی و کلاژ صحنه را تکمیل کردند. بچههای کوچکتر در رنگ زدن سطوح بزرگ همکاری بیشتری داشتند. بچههای بزرگتر جزییات را کار کردند. به این ترتیب کل صحنه نمایش تکمیل شد.
گروه 3 تا 4 سال با کمک مربیها صحنه نمایشی کوچک ساختند.
“عروسکسازی”
ابتدا با بچهها تک تک شخصیتها را مرور کردیم. گلخندان، پدر و مادرش، فرشتگان، خاله بدجنس و دخترش، پسر پادشاه، پادشاه و ملکه و باغبان و حیوانات دخیل در داستان.
بعد بچهها در گروههای 4 نفره یکی از شخصیتها را کشیدند. در نهایت از بین چهار نقاشی از یک شخصیت، نقاشیای که بیشترین رأی را آورد برای عروسکسازی انتخاب شد. مناسبتهای اجتماعی مثل رأیگیری یا کار گروهی و غیره در همین گفتگوها تمرین میشوند.
مربیها طرحهای بچهها را در اندازههای متناسب با صحنه نمایش بزرگ کرده و روی پارچه دولا منتقل کردند. بعد بچهها در گروههای 3 چهار نفره یکی از شخصیتها را رنگ کردند. در نهایت هم دور دولایه پارچه را با کمک مربی دوختند و داخل آن را با الیاف مصنوعی پر کردند و عروسکهایشان حجم پیدا کرد.
بچههای گروه 3 تا 4 سال عروسکهای کوچک تخت ساختند. بدنه اصلی عروسک را مربیها آماده کردند و اضافه کردن جزییات با بچهها بود. در نهایت به عروسکهایی که از پایین صحنه وارد میشدند از پایین سیخ چوبی اضافه کردند و به عروسک هایی که از بالا وارد میشدند از قسمت بالا سیخ چوبی متصل کردند.
“دوخت”
یکی از فعالیتهای جذاب و بسیار کاربردی برای بچهها دوخت است. در این پروژه بچهها روی یک تکه پارچه، نقاشی یکی از شخصیتها را که دوست داشتند، انتخاب کردند و با ماژیک کشیدند. بعد تکه پارچه در کارگاه خیاطی قرار گرفت و بچهها از روی خطوط با نخهای رنگی دوخت ساده زدند. به این ترتیب هرکدام یک تابلوی کوچک دوخت داشتند.
“کتابسازی / تصویرسازی”
در این سرفصل بچهها بخشهای مختلف داستان را روی یک تکه پارچه تصویرسازی کردند و هر قسمت با تکنیک رنگ روی پارچه رنگ شد. در نهایت صفحات کتاب پارچهای با کمک مربی و در کلاس دوخت به هم دوخته شدند و کتاب تکمیل شد.
“ما و جانوران”
قصه گل خندان جز شخصیتهای انسانی، حیواناتی را هم در خود دارد. در سرفصل ما و جانوران بچهها با اسب و قاطر و وسایل حمل و نقل در گذشتههای دور آشنا شدند. مثل کجاوه و تخت روان. در این کلاس بچهها از طریق عکس و فیلمهای مستند با مباحث آشنا میشوند.
اسبها و قاطر در کلاس ما و جانوران طراحی شدند و در کلاس عروسکسازی تکمیل شدند. با ابزار خیلی ساده هم یک تخت روان برای عروسکها ساختند و بازی کردند!
“حجمسازی”
برای حجمسازی بچهها با گِل کار کردند. در مورد گُلهایی که موقع خندیدن از دهان “گلخندان” بیرون میریخت صحبت کردند و هرکس تصورش از شکل آن گُلها را روی تکه کاغذ کوچکی نقاشی کشید و سپس با کمک خلال دندان طرحش را روی گِل پیاده کرد. گروه 3 تا 4 سال هم با مهرهای مختلفی که طرح گُل داشتند روی گِل چاپ زدند و وقتی خشک شد آنها را رنگ کردند و در نهایت با مفهوم نقش برجسته آشنا شدند.
“گفتگوها و مفاهیم”
در هر قصه و داستانی واژههایی هستند که میشود درباره آنها با کودکان گفتوگو کرد. درباره معنای کلمه و باری که دارد. در قصههای قدیمی پر است از اسامی ابزار و وسایل و آدابی که در روزگار ما دیگر کاربردی ندارند یا تبدیل به اشیا تزیینی شدهاند یا دیگر آن آداب را بهجا نمیآوریم و بچهها با آنها آشنایی ندارند.
در افسانه گلخندان از این واژهها بسیار است. با بچهها درباره آنها صحبت کردیم و کاربردها و معانی آنها را برایشان توضیح دادیم. کلماتی مثل “کیسه اشرفی”، “خشت طلا و نقره”، “کجاوه”، “تخت روان” و …
بعد از تکمیل شدن همه بخشهای کار، بچهها به تماشای نمایش نشستند. یکی از مربیها راوی شد و بچهها عروسکگردانی کردند. در این بخش به مهارتهای رفتاری اجتماعی پرداختیم که موقع تماشای یک نمایش لازم است آنها را رعایت کنیم. مثل خرید بلیت، به موقع به سالن نمایش رسیدن، سکوت کردن هنگام نمایش، تشویق بازیگران، تشکر از تماشاگران و …
قصه پروژه گلخندان ما به این شکل به پایان رسید! کلاغی در قصه نبود ولی گلخندان به خانه خوشبختیاش رسید.




